جدول جو
جدول جو

معنی بزرگ ران - جستجوی لغت در جدول جو

بزرگ ران
(بُ زُ)
ران کلان. دارای ران ستبر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ زُ)
آنکه رای بزرگ دارد. بلنداندیشه. کسی که رای و اندیشۀ قوی دارد:
کآن تخت نشین که اوج سای است
خرد است ولی بزرگ رای است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بُ زُ)
نام یکی از خاقانها و سلاطین تورانی ماوراءالنهر و خوارزم و دشت قپچاق. رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 ص 118 شود
لغت نامه دهخدا
عظیم شدن کلان شدن، فراخ گردیدن وسیع شدن، عظیم الجثه گردیدن، توانا شدن قوی شدن، با شا ن و شوکت شدن، رئیس شدن سرور گردیدن، بالغ شدن بحد رشد رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگ رزان
تصویر برگ رزان
زرد شدن برگ، برگ ریزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزرگ سال
تصویر بزرگ سال
سالمند، مسن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
Biggest, Greatest
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
Enlarge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
Largest
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
le plus grand
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
agrandir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
самый большой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
o maior
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
самый большой , величайший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
el más grande
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
ampliar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
el más grande, más grande
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
il più grande
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
ingrandire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
il più grande
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
o maior
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
ampliar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
最大的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
der größte
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
放大
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
最大的 , 最伟大的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
największy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
powiększać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
największy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
увеличивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
збільшувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بزرگترین
تصویر بزرگترین
найбільший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
am größten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بزرگ کردن
تصویر بزرگ کردن
vergrößern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بزرگ ترین
تصویر بزرگ ترین
найбільший
دیکشنری فارسی به اوکراینی